محبوبم!جهانم آشفته است؛ جهانم میزان نیست.جهانم پر از اضطراب است.لحظات چموش اند.تنها هنگامی که به شما میرسم،رو به روی تو ام و به تو سلام میکنم،آن زمان جهان به تعادل میرسد.جواب بدهی یا نه،تو جهان مرا متعادل میکنی محمد_صالح_علاء
دوباره بغض روی گلویم سنگینی میکند... خب دلم تنگ است راستش اما نمی دانم برای که شاید بیشتر دلم بیشتر از آنکه تنگ کسی باشد تنگ چیزیست و همان دوست داشته شدن... درد میپیچد توی گلویم و مری به معده و دل و رودههایم میرسد و پخش میشود.. درد مثل خون است به همهی اجزا سرک میکشد.. مخاطب جهانم را از دست دادهام و راستش باید بمذیرم که اساسا جهانم همین پیلهی تنگ و تاریک و بیرفت و آمد است. باید پناه ببرم به کدوئین دیگری و زندگی را از سر بگیرم و راس
امروز یکی از سخت ترین روزهای زندگیم بود.
این حجم از ناراحتی و غصه و اشک های گاه و بی گاهم از کنترلم خارجه.
آه......کاش زنده بودین خواهران و برادرانم.
دریغ و افسوس.
هیچ وقت فکر نمیکردم از کشور و ملیتم اینقدر خجالت بکشم.
گناه ما چی بوده که نباید رنگ آرامش رو ببینیم.
جانانم!
تو کدامین حسی؟ فیک و بدلی هستی یا میتوان در تو حیات و روحی را هنوز فارغ از مال و منال و پول جستجو کرد؟ من بوی گَزِْ روح تورا میخواهم جانانِ جهانم. میخواهم گذشته را نادیده بگیرم و به آینده خودمون چشم بدوزم.
«نه به درک میروم، نه گم میشم» سعی میکنم برای تو و خودم بمانم
جانانم!
تو کدامین حسی؟ فیک و بدلی هستی یا میتوان در تو حیات و روحی را هنوز فارغ از مال و منال و پول جستجو کرد؟ من بوی گَزِْ روح تورا میخواهم جانانِ جهانم. میخواهم گذشته را نادیده بگیرم و به آینده خودمون چشم بدوزم.
«نه به درک میروم، نه گم میشم» سعی میکنم برای تو و خودم بمانم.
هو المحبوب
امروز وقتی پاکتنامههایم را باز کردم و شروع به خواندن کردم، احساس کردم یک منِ تهی شده، دارد نوشتههای یک منِ پر از احساس را میخواند. آنقدر کلمات غریبانه و عاشقانه ادا شده بودند که حتی منِ تهی را هم به زانو درآوردند...
ادامه مطلب
این که این روزها دست به قلم نمیبرم (نمیتونم ببرم) در هیچ جا، واقعا یکی از نعمات خفیهی الهیه.
جهانم رو باران رحمت الهی داره با خودش میبره و من نشستم ببینم کجا فرود میایم بالاخره.
*دعای حضرت نوح علیه السلام، در هنگام سوار شدن بر کشتی و یاداور بسیار نزدیک روزی که ما در سیل تصمیم به گردش در شهر گرفتیم.
جهان ابدی، به مدارای من بشتاب که جهانم به جای دگر گریخته است نیم نگاهی به درمان زخم هایم کن که درونم از هم به هم ریخته استبار سفر از هردو مکان بر بسته ام چونان الکی مانم که آردش را آویخته استنا امید از خلق نشدم نا امید بودمبه خدا قسم که جانم به خدا آمیخته استبهانه امروز و فردا ماندنم از نداری استکه خود را چو سیل به گرداب ریخته است
یه پلیلیست Deep Sleep تو اسپاتیفای پلی کردم بلکه خوابم ببره. خوابم که نبرده (هنوز)؛ ولی الآن حس میکنم من آخرین انسان باقیمونده در جهانم که تو فضا بین یه عالمه ستاره معلقم و در حالی که منتظر مرگمم دارم به خاطرههام روی زمین و کارهایی که انجام دادم فکر میکنم.
بعدتر نویس: واقعا نمیدونم وقتی حداقل تا ۲ و ۳ خوابم نمیبره چرا هر شب از ۱۲ میرم تو تختم و سعی میکنم بخوابم.
بیا بانو ، جهانم را بگیر و پادشاهی کن
بروی شانه هایم سر گذار و تکیه خواهی کن
تمام عمر ، من ، محض رضایت سیب چیدم ، حال
بیا ، این بار ، تو ، محض رضای من گناهی کن
بیا این بار تو آغوش خود را سمت من بگشای
مرا سوی بهشت بازوان خویش راهی کن
عزیز مصر بودن آرزویم نیست ، باور کن
اگر از قعر زندانم رهاندی ، حبس چاهی کن
برایت روز و شب از گفته هایم شعر می گویم
اگر ناگفته می جویی ، به چشمانم نگاهی کن
سجاد نوبختی
دیر گاهی است که آرامش باد
احساس مرا با خود برده است
وعده ی دیدار تو را انگار
این لحظه به لحظه ی دگر سپرده است
منطقی نیست در این تنهایی
شب فرو آمده در چشمانم
پنجره آراسته مو هایش را
من محو تماشای جهانم
شب صدا می زند آرام سحر را
و سکوتی که هر از گاه در نوسان است
روز آمد و آن را گسست
من تنها ماندم و (طرح لب)مرد
منطقی نیست در این تنهایی
وزنی از خاطره ها،احساس ها
در ته شب مرد!
تاب آوردنِ نبودنت از هرکسی ساخته نبود.
انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت
انقدر که خالی شده بعد از تو جهانم
تو نمیدونی از دست دادن و دلتنگی چه طعمی داره؛ مثل قورت دادن خون میگذره. شبیه عذابی که باید ازش عبور کنی.
درد شاعرانه ترین وجه زندگی آدم هست؛ درد نبودنت ؛ آخ از نبودنت
من دردِ تو را به هیچ درمان ندهم.
خواستم بدونید هنوزم نمیتونم فاتحه بخونم اما دوستتون دارم.
باز هم جهانم تنگ شده، دلم یکی رو میخواد و عاشقی و اینها و چی تو این جهان کافیه و چی میتونه مرهم باشه؟
چرا ول نمیکنی این میل به خواستن و عاشقی رو
خب تو این ملال فقط خواب دواست که متاسفانه قهوه خوردم و خوابم نمیاد.
چرا واقعا دارم ادامه میدم؟ هنوز نفهمیدم چرا واقعا تموم نمیکنم.
ملال نیست این، این خود واقعیت زندگیه... یک مزخرف بزرگ و بیپایان...
میل به دانستن ؟ نمی دونم شاید این بهونهایا بدای ادامه ...
من خودم را دوست دارم.
♦️پس با دل و جان در حال زندگی می کنم.
♦️و با این آگاهی که آینده ام درخشان و شادمان و ایمن است، هر لحظه را به خوبی تجربه می کنم.
♦️زیرا من فرزند محبوب کائناتم و کائنات با مهر و محبت از اکنون تا ابد از من مراقبت می کند.
♦️در جهانم همه چیز نیکوست.
@TheSFA
جهان ابدی، به مدارای من بشتاب
که جهانم به جای دگر گریخته است
نیم نگاهی به درمان زخم هایم کنکه درونم از هم به هم ریخته استبار سفر از هردو مکان بر بسته ام چونان الکی مانم که آردش را آویخته استنا امید از خلق نشدم نا امید بودمبه خدا قسم که جانم به خدا آمیخته استبهانه امروز و فردا ماندنم از نداری استکه خود را چو سیل به گرداب ریخته است
#فاطمه اشرفی
تو نه بر آنی که منم من نه بر آنم که تویی
من همه در حکم توام تو همه در خون منی
گر مه و خورشید شوم من کم از آنم که تویی
با همه ای رشک پری چون سوی من برگذری
باش چنین تیز مران تا که بدانم که تویی
دوش گذشتی ز درم بوی نبردم ز تو من
کرد خبر گوش مرا جان و روانم که تویی
چون همه جان روید و دل همچو گیاه خاک درت
جان و دلی را چه محل ای دل و جانم که تویی
ای نظرت ناظر ما ای چو خرد حاضر ما
لیک مرا زهره کجا تا به جهانم که تویی
چون تو مرا گوش کشان بردی از آن جا که منم
بر سر
در آغوشم بکش ای مرگ،می خواهم جهانم را بخوابانم
#علیرضا_آذر
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
از غم دوری جهانم بغض سنگینی گرفت!من نوشتم کاش بودی بغض غمگینی گرفت!
خیسی چشم و نفس تنگی و درد و سرفه ها!ناگهان از بغضِ قلبم دردِ خونینی گرفت!
مادرِ خسته دلم حال مرا دید و شکست !کلِ دنیا را جنونِ غرقِ نفرینی گرفت!
این جهان جایی برای قلب غمگینم نداشت!ناگهان جان پدر را حس بدبینی گرفت!
یاد ایام قدیم و یاد عشق و فاصله!خانه پیش چشم مادر درد دیرینی گرفت!
درد دوری تو یک کاشانه را ویرانه کرد!خنده های برلب من حس تمرینی گرفت!
اخرین دیدار ما دور از هم و با نام
شد قسمتم از عشقِ تو غم، دربدری همرفتی، نگرفتی دگر از من خبری هماز غربت چشمان تو پیداست، که از من...نه نام و نشان مانده، نه حتی اثری همقبل از تو کمی غصه اگر داشت جهانم...بعد از تو نصیبم شده چشمانِ تری همرسوایی و دیوانگی و فاصله کم بود...در فالِ من افتاده کمی بی ثمری همجز هجمه ی بی رحم خزان بر تنِ این دل...جامانده کمی خط و نشان از تبری همگفتم غزلی از تو بسازم، نشد اما...عاجز شده از وصف تو "فاضل نظری" هم#طاهره_اباذری_هریس
گرد خاکستری را پاشیدم امروز بر جهانم!
و در نقطه ای در تاریک ترین و عمیق ترین جای دریایی ک ماورای سیاه است، زانوی غم بغل گرفته و زیر فشار آب... یکی شده ام با غم...!
اجسام جانداری شناورند اینجا...
با چشمهای خاکستری و قلبهایی ک ب دست گرفته اند و از آن خون میچکد!
از احساس، چیزی جز نقطه ی گندیده ای گوشه ی مغزها باقی نمانده...
اما من...
اینجا عجیب احساس آرامش میکنم!
قلبم را دادم ب عزاداری ک قلبش شکسته بود...
و چشمهایم را به کودکی ک عاشقانه خیال میکرد اینجا نور
#مو:
خرمن موهایت را
پریشان نکن
که شانه تُرد احساس برکه
تعادل نگاه شب را
بههم می ریزد
هر تار موی تو
#اوج:
اوجِ جهل
کوتاه آمد
وقتی آفتاب علم
اوج گرفت
# تکرار:
تکرار میکنم
این را بارها
جهانم بی تو
غمی تکراری است
#آمدنت:
آمدنت را برسان
اینجا مردی
تمام شعرهایش را
نذرِ آمدنت کرده است
#هوا:
در هوای تو سپرده ام
به بغض
شعرهای سر به هوایم را
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
#شعر_سپکو
@ZanaKORDistani63
سپکوسرای میخانه
کانال شعرهای سپکو(سپید کوتاه) سعید فلاحی(زا
"مست و دیوانه و رسوای جهانم چه کنم؟"باز دلتنگ دعای رمضانم چه کنم؟ربنای دم افطار و صفای سحری عاشق جاذبه ی صوت اذانم، چه کنمساتر العیب در این ماه هوایم را داشتوای اگر فاش شود راز نهانم چه کنم؟حیف از آن نافله ها، حیف نماز سر وقتآه اگر وقت سحر خواب بمانم چه کنم؟نفس امّاره ی من پا شده و فکر گناهباز مثل خوره افتاده به جانم چه کنم؟به سخن چینی و غیبت، به تملق به دروغترسم این است: شود باز دهانم...چه کنم؟درک ناکرده شب قدر، من توبه شکنتا شب قدر دگر زنده ن
مولانا!امشب از گیسوان خاک گرفته ام تار مویی جدا کرده ام و رشته ای از قلبم به نام اعظمت رسانده امباید قلبم را بگیرم در دستکه مبادا گرد و غبار غفلتم تار مو را چرکین کندباید قامتم را برسانم ب نورتتا فاصله، سایه بر حیاتِ بی ارزشم نیاندازدباید زبانم را بی وقفه به نام مباکت متبرک کنمتا جویبار کلامم از چشمه ی زلال وجودت منفصل نگرددباید نامت را چون کتیبه ای از پلک هایم بیاویزمتا جهانم را جز نامِ تو نبینممولانا!ای قرصِ قمرِ نقره پاشِ بنی هاشمتمام عم
زیبای جهانم، نور دو چشمم، گه گاهی میان روزمرگی هایم یکهو یاد تو میفتم. بعد به خودم نگاه می کنم و می بینم اگر همین الان، تو را داشتم، مادر خوبی می شدم؟ جواب برای خودم واضح است. کلی راه دارم که برسم. نه راهی که فکر کنی منتظر گذراندن کارگاه های تعامل با کودک و فرزندپروری ست! نه! راهی که مسیرش به خودم ختم می شود : خود سازی. تو قرار است ذره ذره در وجودم بپروری، روز و شبت را با من بگذرانی و دو سال تمام در آغوش من باشی. روحت قرار است در روح من گره بخورد. روح
و مخلوقی افریده شده بود... خدایگان و فرشته هایش درحال زمزمه بودند.... و این احتمالا بعد حواا اولین باری بود ک فرشته ای حاضر نبود , زمینی کند این مخلوق را.....
و خدا نگاه انداخت به گوشه ای... روحی دیگر نشسته بود..... روحی ک عمق و قوام خیلی چیزهایش را در مخلوق جدید میدید... مثلا عمق لبخندش... عمق زندگی اش.....عمق بودنش....
و خدا دمید روح زمینی رو در این مخلوق فرشته وار....
و تو زاده شدی.... زاده شدی و معیار من بودی از همان زمان ک آن کنج ایستاده بودم و و درچشمان خدا ز
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
سلطان جهانم به چنین روز غلام است
گو شمع میارید در این جمع که امشب
در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است
در مذهب ما باده حلال است ولیکن
بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است
گوشم همه بر قول نی و نغمه چنگ است
چشمم همه بر لعل لب و گردش جام است
در مجلس ما عطر میامیز که ما را
هر لحظه ز گیسوی تو خوش بوی مشام است
از چاشنی قند مگو هیچ و ز شکر
زان رو که مرا از لب شیرین تو کام است
تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است
همواره مرا
رهایم نکن خدا! بدون تو دنیا عجیب جای ترسناکیست،چقدر میترسم بدون تو از شب، از تاریکی، از سکوت...چقدر نگرانم، چقدر نفس کم میآورم...چقدر دلم برای لمس حضور تو تنگ شده اینروزهاریشههایم از دل خاک بیرون زده و معلق ماندهام میان زمین و هوای تو،منی که خودم را، منی که عزیزانم را، منی که همه چیز جهانم را؛ به تو سپردهبودم! حواست کجای جهان پرت شده این روزها؟!دارم میترسم از دنیا، از زمین، از آدمهاریشههای بیرون زدهام درد میکند...حواست ک
از جان ما چه میخواهی دنیا؟ نمیبینی از تمام عائله در دنیا همین یک سر را داریم؟ از جان ما چه میخواهی دنیا؟! دست های پنجه افتابش را قرق کردی و ان ته مانده خون نخشکیده در رگ هایش را مکیدی. من جواب تمام سوالات ارسطو را میدهم. از شب تا سحر پای حرف های ارشمیدس مینشینم و انقدر برای مولانا سماع میرقصم که از شمس و شموس بی نیاز شود. همه کاری میکنم و قسم که همه چیزا را هم اگر بفهمم باز نتوانم فهمید تو از جان نحیف نگارم چه میخواهی؟ مگر پاهایت چه قدر توان دارند
من عاشقانه شهدای جنگ رو دوست داشتم همیشه ولی حالا دقیقا الان که مینویسم و صورتم از اشک و گلوم از بغض اشباح شده حتی از یادآوری عظمت شهدا تمام بدنم شروع به لرزیدن میکنه.شاید از بیرون مسخره و کوته فکرانه به نظر برسه که مطلقا برام مهم نیست ولی مگه میشه چشم بست روی کسایی که ره صدساله رو یک شبه رفتن؟
الان چرا ساعت ۳ صبح منو وارد دنیای خودتون کردین یهو؟دنیایی داره دل دادن به دل شهدا.کدومتون منو دعوت کردین امشب؟نگاه های قشنگ تک تکشون داره میاد جلوی چ
همهی عمر به دنبال آزادی میدویدم، و چون به آزادی میرسیدم فریاد میزدم "خدایا خدایا مرا اسیر کن!" گویی بند بندِ تنم از هم میگسست، زیرا که فقط من آزاد نبودم، تکههای وجودم هم آزاد بودند. و نمیخواستند که در قالبِ «من» اسیر باشند.
آنگاه فهمیدم که «من» وجود ندارد، مگر در قالب تکهپارههایی از کلمات، که ذراتِ سرگردانِ وجود را به هم پیوند میزنند تا جهان علیالظاهر برقرار بماند.
امشب در آینه به چیزی مینگرم که همهی عمر «من»اش خوانده
خدا در دوجا به بندگانش می خندد !
یکی زمانی که همه دست به دست هم می دهند تا یکی را ذلیل کنند و خدا نمی خواهد
و زمانی که همه دست به دست هم می دهند تا کسی را عزیز کنند و خدا نمی خواهد .
به شغلی که خواستم، نرسیدم و هنوز وقتی صورت جلسه می نویسم.حسرت دارم ولی روزی هزار بار خدا را شکر می کنم .که ابروی امروزم به خاطر نگاه خدا است .ناامید می شم. خسته می شم اما تهش دلم گرم است که خدا هست . گلستان شهدا رفتم و با کسی حرف زدم .دلم اروم تر شد.گفت اگه مطمنی که بهشت و
مامانبزرگم بدون عصاش اومده بود پیشمون وقت رفتنش دیدم با خودش عصا رو نیاورده گفتم میخوای باهات بیام مامانجون؟گفتش نه آخه دلم نمیآد بهت بگم دستمو بگیری دلم نمیآد بهت بگم پاشی باهام بیای.من؟توی اون لحظه فقط دلم میخواست جهان از اول شروع شه مامانبزرگم مثل قبلش باشه بتونه بدون عصاش راه بره بدون کمک من راه بره.دلم میخواست یکم روی احساساتم کنترل بیشتری داشته باشم که با شنیدن این حرفا جلوش نزنم زیر گریه!ولی داشتم گریه میکردم و جهانم
اونجا که حالت از خودت و آدمی که شدی بهم بخوره...
از اینهمه تجربه و حال بدت...
از اینکه فهمیدی دنیا چقدر میتونه مزخرف باشه..
از اینکه فهمیدی آدما تا چه حد میتونن حال بهم زن باشن...
حال بده جهان اونجاس که حالت تهوع داشته باشی ولی نتونی بالا بیاری...
بدم میاد از این نقطه جهانم که چند وقتیه توش گیر کردم...
انگار آب سرد بر سرم ریخته باشند و همان طور که آب از سر و مویم می چکد نگاهم، مژه هایم، گوشه های لبهایم یخ زده باشد. انگار دست هایم ناغافل از بازو جدا شده باشند و افتاده باشند کف آسفالت ترک خوردهی جلوی بیمارستان آتیه.
انگار همه چیز دور و برم از حرکت ایستاده باشد ... ماشین ها، آدم ها، صداها.
لحظه ی ناخوبی بود آن وقت که لب های عزیز تو شروع به گفتن کرد.
تا صبح راه رفتم، تا صبح مسخرگی دنیا را فحش دادم
و امروز صبح هنوز زنده ام و هنوز مجبورم روی پاهایم
در قلبم آتش است. می فهمم کسانی را که بر سر مزار عزیزی محکم بر سر و سینه می کوبند و ناله سر می دهنددرون من هم کسانی هر روز بر سر و سینه می کوبندناله های جگر خراش سر می دهنددلم آشوبی دارد که فرو نمی نشیندبگذریم از دلتنگی که اسبش را لگام زدم تا کی طاقت بیاورم این غم را ؟تا کی صبر کنم این دوری را؟ای همه جان و جهانم تو
این منم در شب، گمشده ای در این خروار خروار سیاهی که در پی گمشدهایست در این خروار خروار سیاهی؛ افسوس اما تو پلک بسته. اگر میدانستی درخشش چشمانت در آسمان زندگیام خورشید را بیقرار میکند، ماه را پشت ابر ها پنهان میکند، اگر میدانستی عسلی چشمانت جهان را شیرین میکند..آخ اگر میدانستی خواب برایت معنی نداشت.
میجنگم در این خروار خروار سیاهی تا پیدا کنم فروغی که اگر نباشد آسمانم تاریک، زندگی ام کور و جهانم تلخ میشود. اگر باور کنی چشما
از طلوع ـمان سالها گذشته است و آن طراوت و تازگی در رگ هامان، از بین رفته است. خورشید از اوج گذر کرده و سایه هامان این بار نه در پس، ک مقابل است. چهره هامان، آن روشنایی و برق توی آن چشم ها، و نگاهی ک به "خواست های زیادی از زندگی" معنی می شد و لب هایی ک آسان به خنده باز می شد و پاهایی ک عادت نداشت طولانی مدت، ساکن بماند .. همگی رفته است. عوض می شوند چیز ها، در جهتی ناخواسته و تلخ. مشکی شدم، نگاهم به زمین افتاد و موهایم خلوت شد، مثلِ لیست آرزو هایم. و سای
از طلوع ـمان سالها گذشته است و آن طراوت و تازگی در رگ هامان، از بین رفته است. خورشید از اوج گذر کرده و سایه هامان این بار نه در پس، ک مقابل است. چهره هامان، آن روشنایی و برق توی آن چشم ها، و نگاهی ک به "خواست های زیادی از زندگی" معنی می شد و لب هایی ک آسان به خنده باز می شد و پاهایی ک عادت نداشت طولانی مدت، ساکن بماند .. همگی رفته است. عوض می شوند چیز ها، در جهتی ناخواسته و تلخ. مشکی شدم، نگاهم به زمین افتاد و موهایم خلوت شد، مثلِ لیست آرزو هایم. و سای
دانلود آهنگهای جدید امیر فرجام به نام تویی جهانم با لینک مستقیم + پخش آنلاین
Download New Music By Amir Farjam Called Toei Jahanam
برای دانلود این آهنگ ادامه مطلب رو کلیک کنید
دانلود ، موزیک ، دانلود موزیک ، دانلود آهنگ
، دانلود آهنگ جدید ، موزیک جدید ، آهنگ جدید ، دانلود موزیک جدید ، دانلود مداحی ، دانلود نوحه ، نوحه ، دانلود نوحه جدید
ادامه مطلب
ای بس عجب که خامان از عشق دمزنانندترسندگان ز حقّت در صورتت دوانند
بی هیچ نای رفتن از وصل لاف دارنداز تیرها گریزان در حسرت کمانند
از خطّ زنده فارغ، با آنچه رفته عاشقبنبست خودپرستی در کوچهی گمانند
این گونه سالکانی از موسقی گسستهدر خویش تار بسته، خود گفته خود بخوانند
ای خام! راه دور است، برخیز و جاده فرساصد پخته از تو خوشتر خونیده میکشانند
از مرگ باک داری، تو خوی خاک داریتو عاشقان ندیدی خون رزان چشانند
ما تک به خویش خوانیم، این جمعها
این چیست که چون دلهره افتاده به جانمحال همه خوب است، من اما نگرانمدر فکر تو بستم چمدان را و همین فکرمثل خوره افتاده به جانم که بمانمچیزی که میان تو و من نیست غریبی استصد بار تو را دیدهام ای غم به گمانم؟انگار که یک کوه سفر کرده از این دشتاینقدر که خالی شده بعد از تو جهانماز سایه سنگین تو من کمترم آیا؟بگذار به دنبال تو خود را بکشانمای عشق، مرا بیشتر از پیش بمیرانآنقدر که تا دیدن او زنده بمانم
#فاضل_نظری
من علاقه ی زیادی به خوندن شعر دارم.
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-عشق رنگ وبوی الهی دارد- هم به های است و- هم به هوی- های وهوی توئی- هم دراین جا ئی وهم درانجا ئی-هم به در جامی وهم درسبوحی-به هم مرادی وهم به تو مریداند-هم به در پیام ای وهم درکلام-هم درسفید هستی هم درسیاه سیاه -من همان که توگویی تو همانی که خودگویی- نه چنین ام که توخواهی –توچنانی که –من خواهم-هم سماواتییم هم زمینی ام-به زنجیر توبسته وبرده دینم- برای دل تنهایم توجام شرابی من اب سرابم گرفتاررتوام انچنان حق
حد تعادل را پیدا نمیکنم. انگار که جهانم صفحهای باشد بر شاخهای گاوی و گاو ایستاده بر لاکِ لاکپشتی و لاکپشت آرام آرام بخزد بر پشت خمیدهی نهنگی. من ایستادهام روی آوارهای این صحنه، در انتظار فروریختن. پیشتر دویدهام، دستم را به دستی -بلکه دستهایی- رساندهام، ولی هیچ چیز نپاییده، چون جهان من صفحهای است بر شاخهای گاوی ایستاده بر لاکِ لاکپشتی که آهسته آهسته راه میرود بر پشت خمیدهی نهنگی. حالا ایستادهام در میانه، وحشتزده
اسمتونو جمع کنید ببینید چه شعری ساخته میشه!
الف..........ای مهربان یارم
ب............باعشق تو میمانم
پ............پای خسته ای دارم
ت............تا هستی منم هستم
ث............ثابت میکنم هستم
ج.............جان من فدای تو
چ.............چند وقتی بمان بامن
ح.............حال از من نمیپرسی
خ.............خوابم با تو شیرینه
د.............در جانم زدی رخنه
ذ.............ذره ذره آبم کن
ر.............رسوای جهانم کن
ز.............زلف خود پریشان کن
ژ.............ژنده جامه ای پوشم
س...........سر برشانه ام بگذار
ش...........شوق من دو چندا
تو چقدر جذابی!شیوه ات کلن غافلگیری است؛کمترین چیزی هم از حافظه ی بی نهایتت پاک نمی شود،یکبار میگویم،گوشه ای یادداشت می کنی،زمان می گذرد،جوری کِ کمترین اثری از درخواستم در خاطر خودم نمی ماند،بعد یک هو،یک روزِ بی تفاوت کِ حواسم از همه جا پرت است،یکدفعه صدای دینگ دینگ از در بلند می شود،زمان گذشته است چنان کِ من دیگر واژه ی انتظار را هم فراموش کرده ام،اما پشتِ در،چیزی کِ از تو مدت ها پیش خواسته بودم را بِ زیبایی بسته بندی کرده ای،رویش هم برگه ا
سلام
دلتنگم اما باید فراموشت کنم
باید مقاومت کنم
اسیر این دل نشوم
اشفته و پریشان نشوم
اما چطور فراموشت کنم
تو یه زخمی بردلم
مرهمی ندارم در جهانم
بغض میکنم کنار پنجره ی بخار زده مینشینم و به چشمان نم دارم اجاره ی باریدن میدهم به قلبم اجازه ی تنگ شدن اما در این میان هرگز نمیگذارم افکار راه خودش را برود زندانیش میکنم .برای آخرین بار سجاده ی را پهن میکنم و دستانم را بلند کرده و از خدا تورو میخواهم ای کاش ...ای کاش
دیگر نمیتونم صحبت کنم اشکاها
Sina Sarlak
Donya
#SinaSarlak
همه دنیای من با تو
پر از دلشوره ای خوبه
نگاهم با تو آروم و
جهانم بی تو آشوبه
نگو که سهممون از عشق
به جز زخمای کاری نیست
نترس از روزگاری که
آخ به رسمش اعتباری نیست
غمگین نشو از رسم این دنیا
دنیا یه جای تلخ و شیرینه
گاهی پر از لبخندهای ناب
گاهی پر از حسای غمگینه
گاهی از این راه پر آشوب
دلگیری و چشماتو میبندی
گاهی پر از آرامشی دلخواه
به راه و رسم این دنیا میخندی
از قلب من تا قلب تو
فاصله ای نیست بی عطر تو
تو لحظه هام حوصله ا
متن ترانه حسین توکلی به نام عشق خوش آرایش
ماه ترین ماه جهانمنفس باش به جانمدر تب و تاب و هیجانمگرفته زبانمعاشق و دیوانه ی آنم که با تو بمانم ...جان به لبم کردی بس که تو خونسردی رفتی که برگردی ماه شب منتویی آرامش آنکه شدم رامش عشق خوش آرایش تاب و تب منجان به لبم کردی بس که تو خونسردی رفتی که برگردی ماه شب منتویی آرامش آنکه شدم رامش عشق خوش آرایش تاب و تب منگشتم نبود مثل تو نگرد اصلا نیست تو از آسمان افتادی مث تو دلبر نیستگوهر تویی و الماسم کنارت
این دو مارکت یکی از بهترین و قوی ترین مارکت های فروش فایل ایران هستن که به صورت چند فروشندگی فعالیت میکنن هم راست چین هم ژاکت فضای مناسبی رو برای گسترش کار شما فراهم میکنهبعضی ها عقیده دارن کارکردن توی این مارکت ها اشتباهه و بجای کار کردن توی این مارکت ها سایت خودمون رو میزنیم اما باید اینو بدونیم این دو مارکت روز به روز بیشتر رشد میکنن و میتونن محصول ما رو چندین برابر بفروش بروسونن راست چین و ژاکت هر دو تیم قدرتمندی دارن و میشه گفت تونستن ت
این اولین بار نیست که برایت نامه مینویسم.و اخرین بار هم نخواهد بود.تو فعلا"سلمی" ی منی، اما خب شاید اسمت سلمی نشود و حتی شاید هیچوقت نباشی! و خب ترجیح من این است که به این "حتی" فکر هم نکنم!
آمدم تند تند از این روزهای مادرت بنویسم و بروم.
این روزها مادرت خیلی شلوغ است.در عین حال که میداند از ذره ای کوچک تر است ، اما خود را مرکز ثقل جهان میداند! تمام قوایش را روی کارهایش-که ترجیح میدهد به تفصیل نگوید- گذاشته و هرچند این را به شوخی میگوید که "من در حا
بسم اللهبالاخره این نشست کوفتی تمام شد. از من میپرسید کدام نشست کوفتی؟ ممنون که اهمیت دادید. در مدت نوشتن بدجوری نگران این بودم که تک جملهی بالا کنجکاوی کسی را قیلی ویلی نکند. نشستی جدی با ابعاد وجودی. تک تک شخصیتهای شرکتکننده، بعد از ساعتها گفتوگوی بسیار طولانی، سه بار با مشت پای چشم هم یادگاری کاشتن، انگشت همدیگر را گاز گرفتن، کمی عشوه آمدن و چرخاندن تخم چشم در کاسه و در پایان یک گیس کشی اعلا ( اینجا کلاه گیس مادربزرگ از سرش ک
سلام!
اولین مطلب را برای آشنایی مینویسم، هرچند از خود هیچ نمیدانم و همهچیز را هم میدانم!
نوشتن و این حس اشتراک احساسات، از موردعلاقههای چندین سالهٔ من است، از روزی که بهطور شگفت انگیزی دانستم احساسات را میشود از قلب به قلم کشید.
کمی خود را میشناسم: من اجتماع نقیضین هستم، در آنِ واحد، هم میتوانم رنج بکشم و هم از خوشی فریاد بزنم؛ همزمان که میگریم ، کسی در اعماق قلبم به من لبخند میزند؛ آنگاه که لبریز از احساساتم، آ
روزگار عجیبی بود...
گاهی وقتا میرفتم روی بلند ترین نقطه ممکن روی این شهر
تا پرواز پرنده هایی را تماشاگر باشم که رویا هایم را با خود برده بودند به دورترین جاها...
و دست نیافتنیش کرده بودند...
تا پرواز پرنده هایی رو ببینم که هر کدام تکه ای از زندگیم را خورده بودند...
و من را در همین بالا ترین نقطه جهانم رها کرده بودند...
روزگار عجیبی بود...
آنقدر غرق آن پرندگان شدم که روسری ام را باد برد...
آنقدر که به ناگاه زیر پاهایم خالی شد...
دنیا دور سرم چرخید
و من ت
ونکوور خیلی خیلی خیلی بزرگه.
خیلی بزرگه.
هرکس که میگه ونکوور کوچیکه یا کوچیکتر از مونتریاله به نظرم یا تابحال ونکوور نیومده یا اگه اومده، فقط رفته مثلا یه گوشه خیلی کوچیک، و چون کلا بسیاری از مردم جهان از دور دستی بر اتش دارن، گفته که بله به نظر بنده که پادشاه جهانم، ونکوور کوچیکه.
ونکوور خیلی خیلی خیلی بزرگه.
اینو چند روز قبل، قبل از سفرم گرفتم، یه نقطه خیلی کوچیک توی جنوبش هست. دقت کنین یه نقطه خیلی ریز و کوچولو.
به هر کجا که روانم، ز دیده خون بِفِشانم
غم دلم به که گویم، که با سخن نتوانم
به چشم من تو نظر کن،در آن ببین که چه گوید
هر آنچه را که بدیدی، همان بُوَد غم جانم
ز حرف دل به که گویم، که آتشی به درونست
چو این سخن نَتَوانم، ز دیده خون بِفِشانم
غم از دلم تو بدر کن، به آب دیده نظر کن
که اشک من چو بلغزد، ز خون دل بچکانم
دمی که در تب و تابم، سحر شود و نخوابم
چو مرغ بی پر و بالی، به سوی کعبه دوانم
به کعبه چون نشنیدی، صدای حسرت این دل
کجا روم به که گویم، چه در
دانلود آهنگ حامد همایون ای عشق
دانلود آهنگ جدید از حامد همایون به نام ای عشق
Download New Music Hamed Homayoun Ey Eshgh
دانلود ترانه شاد ای عشق اتفاق زیبای جهانم ای عشق ای درد و بلای تو به جانم
برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید…
ادامه مطلب
دانلود آهنگ جدید حامد همایون ای عشق
Download New Music Hamed Homayoun – Ey Eshgh
حامد همایون ای عشق
دانلود آهنگ جدید حامد همایون ای عشق با لینک مستقیم
متن آهنگ ای عشق از حامد همایون
بیچاره منم که دل به دستت دادمبا دست خودم به دام تو افتادمای عشق اتفاق زیبای جهانم ای عشق
پخش با دو کیفیت 320 و 128 از رسانه سلطان موزیک اختصاصی منتشر شد کلیک کنید
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.
توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد
با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
param name="AutoStart" value="False">
+ برای همه ی فاصله ها، دلتنگی ها و دوری های جهانم...
همیشه خوشبختترین آدمها در چشمم آنهایی بودند که تنهاییهای طولانی را تاب میآورند، باکیفیت، بی اینکه دم از بیکسی و فقر لحظههایشان از آدمیزادهی دیگری بزنند؛ شاکی نیستند. با هزاری عالم و آدم در چالش و مواجهه و مراجعه، دستوپنجه نرم نمیکنند و خیال باطل توطئه و خودشانْمحوری این عالم نمیپزند. همیشه خوشبختترین آدمها در چشمم آنهایی هستند که واقعن میدانند با لحظهلحظههای تنهاییها چه کنند، با خودشان چه کنند، با ا
دانلود آهنگ جدید حسین توکلی عشق خوش آرایش
Download New Music Hosein Tavakoli – Eshghe Khosh Arayesh
پخش بزودی – دمو آهنگ اضافه شد
حسین توکلی عشق خوش آرایش
ماه ترین ماه جهانم نفس باش به جانم
در تب و تاب و هیجانم گرفته زبانم
عاشق و دیوانه ی آنم که با تو بمانم
جان به لبم کردی بس که تو خونسردی
رفتی که برگردی ماه شب من
تویی آرامش آن که شدم رامش
عشق خوش آرایش تاب و تب من
پخش زیبای این ترانه اختصاصی از لینک بالا منتشر شد
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
param name="AutoStart" value="False">
+ برای همه ی فاصله ها، دلتنگی ها و دوری های جهانم...
تو درکنار من آرامشی و راحت
جانم
تمام عمر من از دوری تو دل نگرانم
بیا بیا که شدم پیر از فراق تو
ای عشق
نمانده است به پیکر نه تابی و نه توانم
بیا که درقدم تو فدا کنم سر و
جان را
ز هجر روی چو ماهت، اسیر باد خزانم
نشانه های تو را جسته ام بگو
تو کجایی؟
به جستجوی تو با پای سر همیشه دوانم
به احتمال تماشای چشم های
قشنگت
همیشه خیره به چشم تمام رهگذرانم
شکسته قامتم از درد هجر روی چو
ماهت
ز روی لطف نظر کن به قامت چو کمانم
گرفته سینه ی من از غم فراق تو
آتش
بب
تو درکنار من آرامشی و راحت
جانم
تمام عمر من از دوری تو دل نگرانم
بیا بیا که شدم پیر از فراق تو
ای عشق
نمانده است به پیکر نه تابی و نه توانم
بیا که درقدم تو فدا کنم سر و
جان را
ز هجر روی چو ماهت، اسیر باد خزانم
نشانه های تو را جسته ام بگو
تو کجایی؟
به جستجوی تو با پای سر همیشه دوانم
به احتمال تماشای چشم های
قشنگت
همیشه خیره به چشم تمام رهگذرانم
شکسته قامتم از درد هجر روی چو
ماهت
ز روی لطف نظر کن به قامت چو کمانم
گرفته سینه ی من از غم فراق تو
آتش
دانلود آهنگ جدید رامین جامی تو که باشی
Download New Song Ramin Jami To Ke Bashi
دانلود اهنگ تو که باشی از رامین جامی با متن شعر و ترانه از سایت پلی نیو موزیک
برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …
متن آهنگ رامین جامی تو که باشی
تو که باشی همه دنیا برام مثل بهشته خدا اسم تو رو تو سرنوشت من نوشته
تو که باشی همه دنیا برام زیباترین میشه همونجایی که تو باشی همونجا بهترین میشه
تو آغوش توام زیباترین جای جهانم تو اسممو بگی انگار یه شعر عاشقانه ام
صدای تو مثل ل
آبجی مریمِ من،
ذهنم، اگر در تکاپوی
تو باشد، قلبم آرام
می گیرد
قلبم، اگر مملو از
عشق تو باشد، جانم با
تو یکی خواهد شد
جانم، اگر فداییِ تو
شود، جهانم روشن می شود
جهانم اگر تو باشی، ذهنم زیبایی را خواهد
دید
خواهرِ گلم،
خاطرت را اگر نخواهم، خاطرم آسوده نیست
دردت اگر به جانم نیفتد، جانم از درد رهایی نمی یابد
آبجیِ مهربانم،
اندیشه ام اگر درگیرِ تو نباشد،
فکرم آزاد نمی شود
فکرم اگر
م
امروز، یک ماه است که در قرنطینهام. یک ماه است که جز برای بیرون گذاشتن زباله، از منزل خارج نشدهام.
اما چرا این نوشته را با گفتن اینکه یک ماه است در قرنطینهام شروع کردهام؟ چون نمیدانم که امروز چند شنبه و چندم ماه است،
اما امروز، در روزی از هفته چهارم قرنطینه، برای اولین بار تنهاییام را پذیرفتم.
تنهایی، همواره بزرگترین ترس من در زندگی بوده است. مدتهاست که از این حقیقت آگاهم و مدتهاست که چشمم را به روی این ترس بستهام. اما امروز
چند روزیست باید گوشه ای بنشینم، اخم پیشانی ام را پررنگ کنم و خیره به نقطه ای نامعلوم، در فکر فرو روم تا به خاطر آورم اگر همه چیز اینگونه نمیشد، دلم میخواست چه شود.
دلم میخواست کجا باشم.
نخ چندمِ کنت را کجای جهان خاموش کنم یا دستم را با مهر روی جلد کدام کتاب بکشم.
بعد اخم هایم را بیشتر در هم کنم و به خاطر بیاورم روزی دلم میخواست ادبیات بخوانم. آخر میدانی؛ واژههای مسحور کنندهی مولوی تنها چیزی بودند که هیچوقت از آنها خسته نمیشدم.
اشکهای
یه لحظه چشماتو رو هم بذار و فرض کن اینترنت نیست. به عصر حجر خوش آمدید!!!
تکلیف یکی از استادهام این بود که یه سری مقالات رو مطالعه کنم، وقتی مرورگر خودمو باز کردم دیدم دسترسی به به دنیای خارج ندارم تا اون علم کوفتی رو که یه کسی تو بلاد کفر به دست اورده رو بخونم. دانشجو بودن تو ایران یه بازی دو سر سوختس و باز سخنی که در اون باید تامل کرد " ما امنیت داریم "، نه من امنیت ندارم. من به عنوان یه دانشجو امنیت دسترسی آزاد به اطلاعات ندارم، من به عنوان یه دا
صبحها هیچ میلی به دوباره باز کردن چشمهایم ندارم. این که دستور زبان لعنتی هیچ پیشوندی ندارد که تکرار فعل را نشان دهد آزارم میدهد.
کجایی که ببینی چقدر حجیم دلتنگ و غمگینم و تمام گلایههایم به دنیا مدام تف سربالا میشود و برمیگردد توی صورتم. میدانی؟ نصیحت به صبوری یک نوع گ*ه خوری اضافی است که به من - حداقل از این به بعد - نمیآید. کاش آنقدرها هم مبادی به آداب نبودی. من استعارهها را خوب نمیفهمم. بچهام هنوز. باورشان میکنم.
حالا تم
رخصت بده از کوچه و از در نگویماز دستهای بستهٔ حیدر نگویم
آنجا که کوچه معنیاش دستان بسته استآنجا که جان مرتضی از کینه خسته است
این قصه را بگذار تا آخر نخوانماین اشک دریا میشود دیگر نخوانم
پسلرزههای شانههایش را نگویمیا غربت دردانههایش را نگویم
دیگر نگویم درد دل با چاه میگفتآری خدا هم در غم او آه میگفت
آه از سقیفه از تب دنیاپرستیاز بیوفایی و نفاق و کفر و پستی
دیگر نگویم شعلهٔ آتش چهها کردآتش چهها با خانهٔ امن خدا کرد
دیگر نگ
سلام!
اولین مطلب را برای آشنایی مینویسم، هرچند از خود هیچ نمیدانم و همهچیز را هم میدانم!
نوشتن و این حس اشتراک احساسات، از موردعلاقههای چندین سالهٔ من است، از روزی که بهطور شگفت انگیزی دانستم احساسات را میشود از قلب به قلم کشید.
کمی خود را میشناسم: من اجتماع نقیضین هستم، در آنِ واحد، هم میتوانم رنج بکشم و هم از خوشی فریاد بزنم؛ همزمان که میگریم ، کسی در اعماق قلبم به من لبخند میزند؛ آنگاه که لبریز از احساساتم، آ
مصاحبه با اون یارو ایتالیاییه که تو نروژ یه lab داشت که روی زیرساخت های اینترنت اشیا کار میکرد را؛ رد شدم. برای 6هفته تو اسلو، کاراموز میخواست و من رزومه فرستادم و قرار مصاحبه گذاشت و مصاحبه کردیم و حالا ایمیل زده و کلی معذرت خواهی که نمیتونیم تو را داشته باشیم و کلی تشکر که وقت گذاشتی و فلان. برای من یک لا قبا چه عزت و احترامی گذاشته بود و من چه افتضاحی در مصاحبه به بار اوردم و چه جواب هایی که به سوال های تکنیکالش ندادم. تو گویی از یک دانشجوی ترم
تمام ِ ترانه های دنیا را ردیف کرده بودم تا ریتم قلبش را عوض کنند. از خط های ممتد نگاهش کلافه بودم ،مرده بودم. در بی حسی هایش. در انگشتانش.در پلک هایش. در سکوتش. در الفبای اسمش. در همه ی وجود و تعلقاتش یک "من " مرده بود. تمام شده بود. من بی معنی ترین مکالمه ی جهانش بودم. من پوچ ترین و گنگ ترین نگاهش .
بودم. من گمشده ترین و پیچیده ترین خیالش بودم. من واضح ترین نگاه ِ برزخی اش بودم. من شرارت خالص فکر هایش بودم.
من چاقوی کُندی بودم که ذره ذره خودم را برایش
در هر چیز به دنبال نشانه های نخستین باری هستم ،،
همانقدر که میدانم واپسین بار است!!
در هر چیز یک گذرای افسون کننده میبینم،،
و میگذارم افسونم کند،،
افسونو رها در دست بادی که می وزد،، گردبادی که میبرد و آتشی که می سوزاند...
موجم، موجی که میراند،،
دردم،، دردی که می سوزد،،
جانم،، جانی که میخرد هرآنچه باشد را ...
آنقدر میرومو میروم تا رفتن از من شفافیتی بسازد که در آن،، هرچه و هرکس بوده امو پشت سر جا گذاشته ام،، انعکاس یابد ...
هراسها را یکی ی
از فیسبوک میهن سیگنال هم دیدن کنید.
کاش میشد به جای فصل امتحاناتفصل آغوش یار را هم داشتیم…آنوقت خردادشهریوردیهمه را مردود میشدم
و تا ابد حبس در آغوشت میشدم…
❣️❣️❣️متن عاشقانه برای عشقم❣️❣️❣️
وبلاگ قوی بخوانیم . سرمایه گذاری 2020کمی برایمعشق دم کنعطر عاشقانه اشبا منقند بوسه هایشبا تو …
عشق همان عطری ست
که از تو بر شانه ام می ماند
عطر نیستی که پریدن بدانیتو را از من بشویندآب میروم..
❣️❣️❣️شعر عاشقانه برای نامزدم❣️❣️❣️خیلى زیب
دیانای عزیزم.
حتی فکرش رو هم نمی تونی بکنی که اون سه دقیقه تلفنی که به من زدی چقدر برام ارزش داشت. اینکه خوندی، و حتی اینکه می خوای وبلاگ بزنی...مثل یه گلبرگ گل ساکورا بود تو تاریکی شب.
رتستی، کتابخونمون راه افتاد. دوستیمونم راه افتاد. یه گروه چهار نفره شدیم. یه دختر مرموز، یه مو بور مطمین به خود، یه انیمه گرلی که انیمه نگاه نمی کنه و...من.
ما چهار تا رفتیم تو کتابخونه تازه باز شده مدرسه و ... خوش گذروندیم. کتابای مزخرفی داشت ولی...تو خود کتابا یاددا
ای به تصدق سرانگشتانتان که هم گچ وماژیک را تجربه کرد هم کیبورد کامپیوتر و گوشی هم ایستادن های زیاد در کلاس واریس و کمر درد برایتان به یادگار گذاشت و هم آرتروز گردن در خانه هم نافرمانی های دانش آموز و گاه وقاحت ایشان در کلاس آزردتان هم غیبتشان و حیله گری کودکانه شان در دنیای آموزش مجازی هم فک وحنجره در واقعیت به انواع مشکلات دچار شد و هم ارسال صدا ...ای معصوم ترین در چرخ روزگار و ای بی نظیر ترین روزت مبارک❤❤❤
این رو امروز بچه های کلاس به
۱. دلم برایت تنگ شدهاین را درست وقتی فهمیدم که بین لیست نوشتن ها و برنامه چیدن ها و موزیک گوش کردن هایم، آهنگی از گروه ماینوس وان پلی شد و چشمم به کاورش افتاد و مردی شبیه به تو را دیدم...در کسری از ثانیه حس کردم قلبم جایی می تپد که دقیقا نمیدانم کجاستجایی که پیدایش نمیکنمدر کسری از ثانیه من، «من» نبودمتو بودیتو بودی و نگاهت و قلبی که اگر بود هم برای تو بودبرای تو و این حجم زیادِ دلتنگی در نبودنتبرای توکه دقیقا ۲ ماه و ۲ روز است که نیستی...که
دوست داشتنِ توبذری ست که هیچ گاههیچ زارعی قادر نیستمطابق آن را در جهانم بِکارَد
ما دو نفریم
دو نفر برای همه چیز
برای دوست داشتن
برای درد کشیدن
برای ساعتهای خوشی
دو نفر برای بردن و باختن
تنها دو نفر …!
❤️ من + تو = ما ❤️
زندگی را باید کنار گذاشت
گاهی حواس را پرت میکند
آدم باید شش دانگ حواسش
به دوست داشتن تو باشد
مجله تصویر زندگی
ادامه مطلب
۱. دلم برایت تنگ شدهاین را درست وقتی فهمیدم که بین لیست نوشتن ها و برنامه چیدن ها و موزیک گوش کردن هایم، آهنگی از گروه ماینوس وان پلی شد و چشمم به کاورش افتاد و مردی شبیه به تو را دیدم...در کسری از ثانیه حس کردم قلبم جایی می تپد که دقیقا نمیدانم کجاستجایی که پیدایش نمیکنمدر کسری از ثانیه من، «من» نبودمتو بودیتو بودی و نگاهت و قلبی که اگر بود هم برای تو بودبرای تو و این حجم زیادِ دلتنگی در نبودنتبرای توکه دقیقا ۲ ماه و ۲ روز است که نیستی...که ندا
۱. دلم برایت تنگ شدهاین را درست
وقتی فهمیدم که بین لیست نوشتن ها و برنامه چیدن ها و موزیک گوش کردن
هایم، آهنگی از گروه ماینوس وان پلی شد و چشمم به کاورش افتاد و مردی شبیه
به تو را دیدم...در کسری از ثانیه حس کردم قلبم جایی می تپد که دقیقا نمیدانم کجاستجایی که پیدایش نمیکنمدر کسری از ثانیه من، «من» نبودمتو بودیتو بودی و نگاهت و قلبی که اگر بود هم برای تو بودبرای تو و این حجم زیادِ دلتنگی در نبودنت برای توکه دقیقا ۲ ماه و ۲ روز است که نیستی...که ن
مقصد اینجاست ندای طلب اینجا شنوند
بختیان را ز جرس صبحدم آوا شنوند ...
عرشیان بانگ «ولله علی الناس» زنند
پاسخ از خلق «سمعنا و اطعنا» شنوند
از سر و پای در آیند سراپا به نیاز
تا «تعال» از ملک العرش تعالی شنوند
فردا عازم خانۀ خدا و زیارت شهر پیامبرش هستم
بهخاطر شرایط دشواری که بود، فرصت نشد حتی از بسیاری از نزدیکان هم حلالیت بطلبم
بنابراین از همین صفحات مجازی، از همه دوستان و آشنایان و خوانندگان و حلالیت میطلبم
اگر از من آزرده هستید، لطفا م
عقل گوید من دلیل هر نمودم
عشق گوید من شهنشاه وجودم عقل گوید آگه از هر شر و خیرم
عشق گوید برتر از اینهاست سیرمعقل گوید من به هستی رهنمایم
عشق گوید نیستی را ره گشایمعقل گوید من نگهدار وجودم
عشق گوید فارغ از بود و نبودمعقل گوید من نظام کایناتم
عشق گوید رسته از قید جهانمعقل گوید کشف معقولات خوانم
عشق گوید علم مجهولات دانمعقل گوید از خطرها می رهانم
عشق گوید در خطرها من امانمعقل گوید رهنما و راه دانم
عشق گوید من به راهی بی نشانمعقل گوید من
ای دوست قبولم کن و جانم بستان
مستم کن و وز هر دو جهانم بستان
با هرچه دلم قرار گیرد بی تو
آتش به من اندر زن و آنم بستان
مولانا
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
شهرام ناظری
ای دوست قبولم کن و جانم بستان
مستم کن و وز هر دو جهانم بستان
با هرچه دلم قرار گیرد بی تو
آتش به من اندر زن و آنم بستان
مولانا
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
شهرام ناظری
کرونا آمده امّا همگی در خوابیم
که چنین روز به غفلت همگی کم یابیم
راه را بر سر این کوچه نشانم دادند
و چرا این همه رحمت به جهانم دادند
که اگر از کرونا جان به قضا نسپاریم
یا که در شام بلا دل به خدا نسپاریم
روزِ ما شب بشود یا که پریشان برسد
تا که پایان دل انگیز، بهاران برسد
از ندایی که ز فرمانده رسد پر بدهم
جز شهادت نَبُوَد راه که من سر بدهم
یادِمان باد به روزی که قیامت برسد
آن که دل را ندهد باز به رحمت برسد
دانلود آهنگ جدید فرزاد فرخ ای جان + متن و بهترین کیفیت
آهنگ زیبا و بسیار شنیدنی فرزاد فرخ بنام ای جان همراه با متن و دو کیفیت 320 و 128
Exclusive Song: Farzad Farokh – “Ey Jan” With Text And Direct Links In jazzmusic
متن آهنگ ای جان از فرزاد فرخ
بهارم نگاه کن چه عاشقانه ما دل بستیمجهانم زیبا شد از آن زمان که ما پیوستیم پیوستیمماهم بخند با من این حسی که من به تو دارم نابستتمامم به قلبت چه بی بهانه هی وابستست وابستستبا من تو بمان و بدان که جان من تویی دستم رو بگیر و بخند جهان من توی
دانلود آهنگ سینا سرلک دنیا | کیفیت عالی
هم اکنون ترانه زیبای سینا سرلک بنام دنیا را با دو کیفیت عالی از جاز موزیک دانلود کنید
Exclusive Song: Sina Sarlak | Donya With Text And Direct Links In jazzmusic.blog.ir
متن آهنگ سینا سرلک دنیا
همه دنیای من با تو پر از دلشوره ای خوبه نگاهم با تو آروم و جهانم بی تو آشوبهنگو که سهممون از عشق به جز زخمای کاری نیستنترس از روزگاری که آخ به رسمش اعتباری نیستغمگین نشو از رسم این دنیا دنیا یه جای تلخ و شیرینهگاهی پر از لبخندهای ناب گاهی پر از حسای غ
1.
از میان پلک های نیمه بازم، دیدم که فنجان از دستم روی زمین افتاد، هزار تکه، صد هزار تکه شد؛
از میان پلک های نیمه بازت، ببین که دل، اگر از دست آدمی روی زمین بیفتد، چند تکه، چند هزار تکه خواهد شد؟
2.
دورمان دیواری کشیدم. دور ِ ما، و چیزی که روزگاری رازمان می پنداشتم و در اعماق سینه محفوظ و یگانه نگاه داشته بودم مبادا روزی مجبور باشم دردهای تو را با دیگری قسمت کنم. و حالا تصور کن مرا، و خودت را، رو در روی هم ایستاده بر پهنه ی ناکجایی به وسعت ابدیّ
کرونا آمده امّا همگی در خوابیم
که چنین روز به غفلت همگی کم یابیم
راه را بر سر این کوچه نشانم دادند
و چرا این همه رحمت به جهانم دادند
که اگر از کرونا جان به قضا نسپاریم
یا که در شام بلا دل به خدا نسپاریم
روزِ ما شب بشود یا که پریشان برسد
تا که پایان دل انگیز، بهاران برسد
از ندایی که ز فرمانده رسد پر بدهم
جز شهادت نَبُوَد راه که من سر بدهم
یادِمان باد به روزی که قیامت برسد
آن که دل را ندهد باز به رحمت برسد
مدتها بود که درگیرِ رنج و بیماریِ موضعی شدهبود.به تدریج؛ موضع به موضع،فراگیرِ کلِ وجودیاش شد.میدیدم که چطور اعضا و جوارحش،یکییکی از کار میافتد و کاری از من ساخته نیست.
حرکاتش کُند شد؛صدایش خشدار؛رنگش بیفروغ و حافظهاش به ضعفِ شدیدی مبتلا!
و در نهایت،دو شب پیش؛که اتفاقا سوزِ سردی هم میوزید؛او در میان دستانم جان داد.
ما زمان زیادی را باهم گذراندیم؛خاطرات زیادی را باهم ساختیم.
اما او رفت و من ماندم؛
من ماندم و دیگری نیامد؛
او ر
مدتها بود که درگیرِ رنج و بیماریِ موضعی شدهبود. به تدریج؛ موضع به موضع، فراگیرِ کلِ وجودیاش شد. میدیدم که چطور اعضا و جوارحش، یکییکی از کار میافتد و کاری از من ساخته نیست.
حرکاتش کُند شد؛ صدایش خشدار؛ رنگش بیفروغ و حافظهاش به ضعفِ شدیدی مبتلا!
و در نهایت، دو شب پیش؛ که اتفاقا سوزِ سردی هم میوزید؛ او در میان دستانم جان داد.
ما زمان زیادی را باهم گذراندیم؛ خاطرات زیادی را باهم ساختیم.
اما او رفت و من ماندم؛
من ماندم و دیگری نیامد
دانلود آهنگ میلاد باران من دیوانه | متن+کیفیت
همین حالا دانلود کنید آهنگ جدید میلاد باران بنام من دیوانه با متن و دو کیفیت 320 و 128
شعر : علی بحرینی / آهنگسازی : میلاد باران/ تنظیم کننده : پیام هوشمند
Exclusive Song: Milad Baran – “Mane Divane” With Text And Direct Links In jazzmusic
متن آهنگ من دیوانه میلاد باران
♪♪♫♫♪♪♯
همه فهمیدن من و تو به وصلیم زیر بار طعنه ها ساده نشکستیمهمه فهمیدن ساده دل بستیم اهل احساس شدیم و همچنان هستیمدل من دیوانه عاشق به تو گرم است به اینکه باشی
خب دیروز دیوار به علت نامساعد بودن هوا تعطیل بود اما امروز هوا آرام است و نسبتاً :
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
سلطان جهانم به چنین روز غلام است
خیلی فکر به پیچ و تاب زندگی و ناملایمات و ایده آل ها نباید فکر کرد همین که میتوانم بنویسم یعنی هستم و همین برای دلخوشی بس که میتوانم با یک دوست یک تفریح کوچک و ساده داشته باشم. عاخه امروز پنجشنبه است اصلا مگه میشه بد بود.
می خواهمت چنانکه شب خسته خواب را
می جویمت چنانکه لب تشنه آب را
محو توام چنا
موسیقی بکگراند دیروز و امروزم، پادکست ده قسمتی لورازپام بوده. همینکه اولین قسمتش را گوش دادم، برای افرا فرستادم. چون تمام چیزهایی که از قشنگی و لطافت قلبم را ذوب میکند، من را یاد افرا میاندازد و باید به آنی آن حس ذوب شدن قلب، آن دللرزهی نجیب و غریب را باهاش شریک شوم. بهش گفتم که چقدر این پادکست من را به یاد شبهای وبلاگنویسی میاندازد و او سبحاناللهگویان گفت که حال مشابهی دارد. خدای من. افرا، چرا آدم هزاری هم که فکر میکند ا
دستانش دو طرفم ستون شده بود، تازه میفهمیدم وقتی میگویند از این ستون تا آن ستون فرج است منظورشان کدام فرج است؟ نمیدانستم چه کار کنم که آرام شوم، که آرام شود. منی که قرار بود در آغوش رفیق جانم جان بدهم حالا منارجنبانی شده بودم که یک نفر دزدکی تکانش میداد. نمیدانستم آیا کسی برای سلامتی من هم دعای فرج میخواند؟ پنچر شده بودم، داشت بادِ توی کلهام خالی میشد. هر چه بیشتر بو میکشیدم بیشتر دماغم میسوخت. معلوم نبود یک تنه چند روح از من
اولین روز بعد از عید سال 98 به یک کار جدید دعوت شدم. پیشنهاد هیجانانگیزی بود. قطعا نه از بُعد مادی. میدانستم اینطور کارها برکت دارد. بنیان فکری ده، پانزده سال دیگرم را میساخت. بالاخره بعد از چند هفته، کار شروع شد. فکر کردم آنقدرها هم سختی نداشته باشد. داشت. کاری کاملا پژوهشی- تاریخی. تاریخ معاصر. دوستش داشتم. در جایی که قبلا حضور در آنجا را هرچند با پروژه ای کوتاه مدت، تجربه کرده بودم. باید سه کار برای سه جای متفاوت با سه موضوع متفاوتت
نه کسی منتظر است،
نه کسی چشم به راه،
نه خیال گذر از کوچهی ما دارد ماه!
بین عاشق شدن و مرگ مگر
فرقی هست؟
وقتی از عشق نصیبی نبری غیر از آه...!
پیامک عاشقانه
عجب جوش و خروشی بود عشقت
خراب باده نوشی بود عشقت
بهشتم را به سیبی داد بر باد
عجب آدم فروشی بود عشقت
اس ام اس های عاشقانه
چون دوستت دارم راهی پیدا خواهم کرد تا نور زندگی تو باشم،حتی در تاریک ترین و دلگیرترین حال خود باشم...
پیام عاشقانه
اگر متوجه مقصودم نمى شوى بیا با هم سکوت کنی
یک مرتبه راهی شدی تا من
سهمم از احساست همین باشد
پاییز غوغا میکند هرشب
تا دردهایم بیش از این باشد...
آذر تهِ احساس پاییز است
یلدا همیشه اوج دلتنگی
یعنی شبش یک لحظه بیش از پیش
با غصه های عشق میجنگی...
وای از غم پاییزِ بی مهرم
فصلی که اوجش آخرش باشد
یک فصل پر دردی که یلدایش
ته مانده های آذرش باشد...
بغضی درون سینه جا مانده
روزی سه نوبت درد میبارم
از حال و روز شعر میفهمی
یک عشق مزمن در سرم دارم...
از غصه های قصه میکاهم
شاید جهانم را بغل
بالشم بوی تـو را می دهد
قبل از آنکه بـه خواب بروم
آنرا در آغوش می گیرم
دلتنگ تـو هستم
***********************************
ساعتها و دقیقهها را میشمارم
تا دوباره تـو را ببینم، ولی زمان خیلی کند میگذرد
***********************************
دوستت دارم
و واقعا وادار بودم
این رابه تـو بگویم
***********************************
تـو مثل دارویی
هرگز نمیتوانم
بـه قدر کافی تـو را داشته باشم
***********************************
والدین مـن همیشه بـه مـن می گویند
کـه نباید هرگز از رویاهایم دست بکشم
پس
شبها که سکوت است و سکوت است و سیاهی
آوای تو میخواندم از لایتناهی
آوای تو میآردم از شوق به پرواز
شبها که سکوت است و سکوت و سیاهی
امواج نوای تو ، به من میرسد از دور
دریایی و من تشنهی مهر تو ، چو ماهی
وین شعله که با هر نفسم میجهد از جان
خوش میدهد از گرمی این شوق گواهی
دیدار تو گر صبح ابد هم دهدم دست
من سرخوشم از لذت این چشم به راهی
ای عشق ، تو را دارم و دارای جهانم
همواره تویی ، هرچه تو گویی و تو خواهی
فریدون مشیری
این پست در اینستاگرام:
ht
-جلب محبت :
اگر کودکی دارید که عادت هایش شما را خشمگین می کند ، تضمین می کنم که عادت هایش ، عادت های خود شماست .مشگل را در درون خود حل کنید تا آن ها نیز خود بخود عوض شوند .
. محبت زمانی از راه می رسد که کمتر از هر موقع دیگر انتظارش را داریم و در جستجوی آن نیستیم .
شکار عشق ، هر گز یار درستی را به ارمغان نمی آورد .تنها عطش و بدبختی می آفریند .عشق هیج گاه برون از ما نیست ، درون ماست .
. هر گز اصرار نورزید که عشق بی درنگ بیاید . شاید هنوز آماده آن نیستید یا
خداوند هیچ وقت نمی خواهد روح ما انسان هایش کوچک بماند.روح کوچولو به درد خودمان هم نمی خورد.او مدام شرایطی پیش می آورد تا بزرگ و بزرگ تر شویم.اما ما قصدش را نمی فهمیم،دستش را پس می زنیم و شکایت می کنیم.می گوییم"عاه!اصلا آن ایام را یادم نیاورید،حالم بد می شود.خدایا!آن هم زندگی و اتفاق بود که گذاشتی توی کاسه مان؟!" و نمی فهمیم و نمی فهمیم و نمی فهمیم...
سال 98 را اگر از من بپرسید،نمی گویم سال بدی بود،نمی گویم هیچ سالی بدتر از امسال در ذهنم نمی گنجد.نمی
1398/12/19
آنه جان سلام...
حس میکنم حالت خوبه، بهتره بگم دوست دارم حالت خوب باشه، به یاد همه دلتنگی ها، لبخندها و گم شدنها در دنیای تو. میخوام یه تصویر ذهنی درمورد خودم برات ترسیم کنم، اینطوری هم خودم حس صمیمیت بیشتر میکنم و هم خوندن نامه ام برات احتمالا جالب باشه. پرحرفی هام شبیه خودته، شاید بیشترین شباهتمون تو خیالپردازی های شبانه باشه، راستی برعکس خودت من عاشق موهای قرمزت بودم، میدونی من هیچ وقت موهامو نمیبافتم بین خودمون بمونه اونروزایی که
دانلود آهنگ جدید افشین آذری مست میشم
دانلود آهنگ افشین آذری به نام مست میشم کیفیت ۱۲۸ و ۳۲۰ ، با لینک مستقیم ، همراه با پخش آنلاین و متن آهنگ
دانلود آهنگ فوق العاده مست میشم با صدای افشین آذری از جوان ریمیکس
ترانه: میترا مهرپور, موزیک: افشین آذری, تنظیم: مجید الماسی
Download New Music Afshin Azari – Mast Misham
آهنگ جدید افشین آذری عزیز در تاریخ ۱۹ خرداد منتشر شد.
جدیدترین ساخته افشین آذری، مست میشم نام دارد.
ترانه این اثر از، میترا مهرپور می باشد.
تنظبم حرفه ا
درباره این سایت